چادرم را روی سرم محکم می کنم...
و زیر لب می گویم...
دشمن قلبت را نشانه گرفت...
واسلحه ات را بر زمین انداخت...
من تا زنده ام نمی گذارم...
افکارم را نشانه گیرند و چادرم را بر زمین زنند...

دختر سرزمین من ، مراقب باش!!!
آمدیم و آمدیم وآمدیم .....
از چادر های زیبا رسیدیم به مانتوهای بلند ....
گفتند عیبی ندارد
کم کم مانتو ها کوتاه و کوتاه تر شد ....
گفتند مد است دیگه
روسری ها باز تر و بازتر و کوتاه و کوتاه تر شد ...
گفتند هوا گرم است
شلوار ها از پارچه ای رسید به لی و از آن به ساپورت ...
گفتند ما حق آزادی نداریم
دختر سرزمین من ،
مراقب باش
بیمارستــان از مجروحین پرشـده بود…
حال یکی خیـلی بد بود…
رگ هایش پاره پــاره شده بود و خونـریزی شدیدی داشت…
وقتی دکتراین مجــروح را دیدبه من گفت بیاورمش داخل اتاق عمل…
من ان زـمان چادربه سرداشــتم.
دکتراشاره کردکه چادرم را دربیاورم تا راحــت تر بتوانم مجـروح را جابه جا کنم…
مجــروح که چند دقیقه ای بـود به هــوش آمده بود ، به سختی
گوشه ی چــادرم را گرفت و بریده بریده وسخـت گفت :
من دارم میـروم تا تو چـادرت رادرنیـاوری. مابـرای این چـادر داریم میرویم…
چادرم در مشتش بودکه شهید شــد.
از آن به بعد در سخت ترین و بدترین شرایــط هم چادرم را کنــارنگذاشتم…
امام خمینى كه در عصر حاضر از هر نظر الگوى مى باشند در مورد رعایت حجاب در خانواده نیز بسیار دقیق و مراقب بودند، دختر گرامى ایشان این دقت و مراقب را چنین بیان كرده اند:
ایشان (امام خمینى ) در مقابل بیرونى و نامحرم خیلى سخت گیرند، اَلان پسرهاى من و احمد آقا 15 و 16 ساله اند و ما یك روز اگر منزل آقا براى ناهار دعوت شویم پسرها حق آمدن ندارند یا اگر هم بیایند ما خانه خانم (همسر حضرت امام) مى نشینیم و سفره مى اندازیم و آنها منزل احمد آقا، آن هم براى اینكه پسرها و دخترهاى اهل فامیل و خانه با هم غذا نخورند، نه فقط سر سفره بلكه حتى سلام هم به هم نكنند چون واجب نیست.
من خودم پانزده ساله بودم كه آقاى اشراقى با خواهرم ازدواج كرد، و داماد ما شده بود.
یك روز ما دعوت داشتیم منزل ایشان همینجور كه من و آقا با هم وارد شدیم ، دیدم آقاى اشراقى دارند به استقال مى آیند، در یك باغچه اى بود كه ما داشتیم جلو مى رفتیم ، من گفتم : سلام بكنم؟ امام گفتند: واجب نیست ، من هم رویم نشد كه سلام نكنم ، زدم و از تو باغچه رد شدم كه با آقاى اشراقى روبرو نشوم.(1)
پی نوشت:
1- فلسفه حجاب، ص 114

زنان برای رسیدن به آزادی، تلاش کردند جای مردان را در کارهای اجتماعی بگیرند؛
بدون توجه به اینکه، مردان نمیتوانند جایِ خالی آنها را در خانه پُر کنند.
امیرالمومنین علی (ع) می فرماید : « روزی با فاطمه (س) محضر پیامبر خدا (ص) رسیدیم ٬ دیدیم حضرت به شدت گریه می کند .
گفتم : پدر و مادرم به فدایت یا رسول الله ! چرا گریه می کنی ؟
فرمود : یا علی ! آن شب که مرا به معراج بردند ٬ گروهی از زنان امت خود را در عذاب سختی دیدم و از شدت عذابشان گریستم . ( و اکنون گریه ام برای ایشان است . )
زنی را دیدم که از موی سر آویزان است و مغز سرش از شدت حرارت می جوشد.
زنی را دیدم که از زبانش آویزان کرده اند و از آب سوزان جهنم به گلوی او می ریزند.
زنی را دیدم که از پستانش آویزان کرده اند.
زنی را دیدم که دست و پایش را بسته اند و مارها و عقربها بر او مسلط هستند .
زنی را دیدم که کر و کور و لال بود و در تابوتی از آتش قرار داشت که مغز سرش از سوراخ های بینی اش بیرون می آمد و بدنش از شدت جذام و برص قطعه قطعه شده بود.
زنی را دیدم که ٬ که از پاهایش در تنور آتشین جهنم آویران است.
زنی را دیدم که گوشت بدنش را با قیچی های آتشین ریز ریز می کنند .
زنی را دیدم که صورت و دستهایش در آتش می سوزد و امعا و احشای داخلی اش را می خورد.
زنی را دیدم که سرش سر خوک و بدنش بدن الاغ بود و به هزاران نوع عذاب گرفتار بود.
و زنی را به صورت سگ دیدم و آتش از نشیمنگاه او داخل می شود و از دهانش بیرون می آید و فرشتگان عذاب عمودهای آتشین بر سر و بدن او می کوبند.
حضرت فاطمه (س) عرض کرد : پدر جان ! این زنان در دنیا چه کرده بودند که خداوند آنان را چنین عذاب می کند؟!
رسول خدا (ص) فرمود :
دخترم ! زنی که از موی سرش آویخته شده بود ٬ موی سر خود را از نامحرم نمی پوشاند.
زنی که از پستانش آویزان بود ٬ زنی است که از حق شوهرش امتناع می ورزیده.
و زنی که از زبانش آویزان بود ٬ شوهرش را با زبان اذیت می کرد …
و زنی که گوشت بدن خود را می خورد ٬ خود را برای دیگران زینت می کرد و از نامحرمان پرهیز نداشت.
و زنی که دست و پایش بسته بود و مارها و عقربها بر او مسلط شده بودند ٬به وضو و طهارت لباس و غسل جنابت و حیض اهمیت نمی داد و نظافت و پاکیزگی را مراعات نمی کرد ٬ و نماز را سبک می شمرد و مورد اهانت قرار می داد.
و زنی که کر و کور و لال بود ٬ زنی است که از راه زنا بچه به دنیا می آورد و به شوهرش می گوید بچه تو است.
و زنی که گوشت بدن او را با قیچی می بریدند ٬ خود را در اختیار مردان اجنبی می گذاشت.
و زنی که صورت و دستانش می سوخت و او او امعا و احشای داخلی خودش را می خورد ٬ زنی است که واسطه کارهای نامشروع و خلاف عفت و عصمت قرار می گرفت .
و زنی که سرش مانند خوک و بدنش مانند الاغ بود ٬ او زنی سخن چین و دروغگو بود.
و اما زنی که در قیافه سگ بود و آتش از نشیمنگاه او وارد و از دهانش خارج می شد ٬ زنی خواننده و حسود بود.
سپس فرمودند: وای بر زنی که همسرش از او راضی نباشد و خوشا به حال آن که همسرش از او راضی باشد. »۱
۱) داستانهای بحارالانوار ٬ ج۵ ٬ص۶۹ – زبده القصص ٬ ص۲۰۲
«یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذٰلِکَ أَدْنَىٰ أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ،»
ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها [روسریهای بلند] خود را بر خویش فروافکنند، این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است.»
پوشش و حجاب زن در برابر مرد بیگانه از مسائل مهم اسلامی است که قرآن کریم با صراحت بر وجوب آن تأکید کرده است.
برای حجاب و پوشش و حفظ حریم میان زن و مرد، فواید بسیاری ذکر شده است که آرامش روانی، استحکام و پیوند خانوادگی، امنیت اجتماعی و حفظ ارزش و اعتبار زن نمونه ای از آنها است.
مقام معظم رهبری، درباره اهمیت حجاب میفرمایند:« هم براى آنجا(آخرت)، هم براى حفظ عزت كشور و پیشرفت كشور، وضع حجاب را، وضع عفاف را، وضع تقیدات و پایبندى را خانمها باید مراقبت كنند؛ این وظیفه است. خودنمائى و جلوهفروشى، یك لحظه است و آثار سوء آن براى كشور، براى جامعه، براى اخلاق، حتّى براى سیاست، آثار مخرب و ماندگار است؛ در حالى كه ملاحظهى عفاف، ملاحظهى حدود شرعى در رفتار و حركات بانوان، اگر چنانچه سختىاى داشته باشد، سختىِ كوتاهى است، اما آثارش، آثار عمیق و ماندگارى است. خود خانمها خیلى باید مراقبت كنند مسئلهى حجاب را، مسئلهى عفاف را؛ وظیفهى آنهاست، افتخار آنهاست، شخصیت آنهاست.
حجاب مایهى تشخص و آزادى زن است؛ برخلاف تبلیغات ابلهانه و ظاهربینانهى مادیگرایان، مایهى اسارت زن نیست. زن با برداشتن حجابهاى خود، با عریان كردن آن چیزى كه خداى متعال و طبیعت پنهان بودن آن را از او خواسته، خودش را كوچك میكند، خودش را سبك میكند، خودش را كمارزش میكند. حجاب وقار است، متانت است، ارزشگذارى زن است، سنگین شدن كفهى آبرو و احترام اوست؛ این را باید خیلى قدر دانست و از اسلام باید به خاطر مسئلهى حجاب تشكر كرد؛ این جزو نعمتهاى الهى است».
چه زیــــرکانه؛…
در مقـــــابل توطئـــه های کـــــاخ سفیــــد...
کـــــاخ سیــــاه خـــودت را بنـــا کــردی...
نگفـــته بـــودی اهل سیـاسـتی بانو ...
خدایا...
هرچند وقت یکبار به من یادآوری کن:
نامحرم نامحرم است
چه در دنیای حقیقی ... چه در دنیای مجازی ...
یادمان بینداز فاطمه (س) را که از
نابینا رو می پوشاند.
میگه چادر محدودم میکنه،سختمهـــ!
می پیچه تو دست وپامـــ!
امابه جاش این کفشای پاشنه ده سانتی می پوشهــــ
خیلی راحتهـــ!
توش احساس آِرامش می کنهـــ!
اصلاهم برای پاش ضرر ندارهـــ!
اصلا هم باعث نمی شه بخوره زمینــــ!